تورا من دوست دارم - مهر و محبت
ساعت 6:0 عصر شنبه 84/8/14 آری ، یکی را دوست میدارم ، آن را احساس کردم در قلبم …
او همان ستاره درخشان آسمان شبهای دلتنگی و تیره و تار من است… او همان خورشید درخشان آسمان روزهای زندگی من است… یکی را دوست میدارم … آری ، او همان مهتاب روشن بخش شبهای من است … قلبم او را دوست میدارد و من هم تسلیم احساست پاک قلبم میباشم… یکی را دوست میدارم ، همان فرشته ای که در نیمه شب عشق به خوابم آمد و مرا با خود به دشت دوستی ها برد… او همان فرشته ای است که با بالین سفیدش مرا به اوج آسمان آبی برد و مرا با دنیای دوستی و محبت آشنا کرد… یکی را دوست میدارم ، همان کسی که هر شب برایم قصه لیلی و مجنون در گوشم زمزمه میکرد و مرا به خواب عاشقی می برد … یکی را دوست میدارم ، همان کسی که مرا آرام کرد و معنی دوستی را به من آموخت… اینک که من با او هستم معنی واقعی دوست داشتن را فهمیدم … او مثل ابر بهار زود گذر نیست ، او برایم مانند یک آسمان است که همیشه بالای سرم می باشد… آسمانی که زمانی ابری می شود چشمهای من هم از دلگیری او بارانی می شود… آری ، تو برایم مانند همان آسمانی… یکی را دوست میدارم ، او دیگر یکی نیست او برایم یک دنیا عشق است… پس بمان ای کسی که تو را دوست میدارم ، بمان و تسلیم احساسات پاک من باش… می خواهم تو را شکنجه دهم ، شکنجه عشق و محبت خودم !!!! آنقدر تو را شکنجه می دهم تا تمام وجود من شوی ، چون که تو را دوست دارم… ای خورشید آسمان روزهای من ، ای مهتاب روشن بخش شبهای من ، ای ستاره درخشان آسمان تیره و تار من ، ای آسمان زندگی من و در پایان ای همدم زندگی من ، با من باش چون که تو را دوست میدارم ، آری ، تو را دوست میدارم… فقط تو را…! ¤ نویسنده:
|
خانه
:: بازدید امروز
:: :: کل بازدیدها
::
:: لینک به وبلاگ ::
:: موضوعات وبلاگ ::
:: اوقات شرعی ::
:: دوستان من ::
:: خبرنامه وبلاگ ::
:: آرشیو ::
:: موسیقی ::
|